تیدا و کیمیا
پنج شنبه 93/11/2 بعد از کلاس شنا دیدیم خاله اعظم ( مامان ) اومدن خونه دخترخاله م الهام جون این بود که من و شما و مامانی و بابایی تصمیم گرفتیم بریم خونشون که هم ببینیمشون هم شما و کیمیا جون بازی کنید.
کیمیا 11 ماه از شما بزرگتره متولد 90/8/3 یعنی در واقع تو نتیجه های فامیل مادری من در سه چهار سال اخیر بزرگترین بچه ست . کیمیا دختر آرام و مهربونیه و رابطه شما دوتا دختر ناز خیلی خوب بود همونطوری که فکر میکردم .
روزها که مامانش سر کار میره پرستار میاد خونشون ازش نگهداری می کنه شاید بهمین دلیل نسبت به شما کمتر حرف میزد و بیشتر به کارهای شما نگاه میکرد . بمحض ورود تا جوراب شما رو دید دوید تو اتاقش و جوراب پوشید اومد . همه وسایلشم می داد که بازی کنی حتی خودش کنار می ایستاد تا شما سرسره بازی کنی . قربون دختر دخترخاله نازم که انقد خانم و مهمون نوازه .
دو تا عروسک یک شکل گرفتیم بردیم تا اونجا دعواتون نشه و با هم بازی کنین . شما عروسک کیمیا رو می گرفتی ورانداز می کردی هر کدومو دوست داشتی برمی داشتی لباساشونو عوض می کردی .
روز خوب و بیاد موندنی ای بود و بعد از اون روز مدام اسم کیمیا رو از من می پرسیدی : رفتیم خونشون اون اسمش چی بود ؟
تو این پست جا داره بعنوان یادگاری عکس بچه های همسن و سالت تو فامیل نزدیک مادری و پدری برات بذارم . بعد از کیمیا و شما
فاطمه کوچولو دختر دختر دایی ام ملیحه جون متولد 92/5/30
آریا کوچولو پسر دختر خاله ام شیرین جون متولد 92/11/30 که ساکن انگلیس هست
کوروش کوچولو پسر دختر خاله ام گیتی جون متولد 93/2/28
تو خانواده پدری
رایان کوچولو پسر خاله بابا متولد 90/11/27 که ساکن کانادا هست