هفته دوم عید و سیزده بدر
هفته دوم هم به عید دیدنی گذشت و شیطونیای شما تو خونه مردم
شما هنوز تو جوو آنتالیا هستی هر روز میگی بریم دیسکو ( آخه دیسکو از کجا گیر بیارم )
و به سبک مربی های اورلند به همه میگی دستاتونو ببرین بالا همه دستاشونو باید ببرن بالا بعد میگی are u ready و همه میگن yeeeeeees
(البته خودت میگی آ یو یدی )
مگه کسی جرات داره نگه yeeeees همزمان که دستشو مشت کرده باید بیاره پایین
یا مثلا میگی شیر ماشینی شیر پرنسسی ( هر روز از رستوران که خوشبختانه بوفه مخصوص بچه ها داشت شیر پاکتی کوچیک و بزرگ میزدی زیر بغلت و میبردی تو یخچال اتاقمون میذاشتی که شب موقع خواب شیر داشته باشی . روی پاکت شیرها عکس ماشین و پرنسس و غیره بود برای همین شبا تو خواب سفارش شیر با عکس مورد علاقه ات رو میدادی ) . واقعا همه امکانات برای خانواده هاییکه بچه کوچیک داشتن تو هتل تدارک دیده بودن .
اینجا هم خونه خاله فاطی (خاله بابا ) هست .
تینا دختر خاله فاطی
دنبال تیله زیر مبلها
موتزارت کوچولو
بهم ریختن خونه مردم
شب همونجا خوابیدیم و صبح آماده برای رفتن به سیزده بدر
اینم سیزده فروردین 94 که در طبیعت زیبای فشم بدر شد .