اولین تئاتر کودک( خروس زری پیرهن پری )
نوگلم زمستونه و هوا کم و بیش سرده هرچند امسال برف نداشتیم تو تهران ولی ارتفاعات برف خوبی اومده و جون میده واسه اسکی . ولی ازاونجایی که حاضر نیستم حتی یک شب دخترمو تنها بذارم و دنبال تفریح برم اصرار زیاد بابا هم نتونست حریفم بشه و ناچار تنها میره اسکی ( البته عمو باهاشه ) . آخه پنج شنبه شب هتل دیزین میخوابن تا جمعه صبح هم راحت اسکی کنن . منم که جدایی از تو محاله محاله .
اینه که آخر هفته منو شما باهم میریم تفریح ( منظورم تفریحات شماست تفریحات کودکانه )
پنج شنبه 93/10/25 رفتیم فرهنگسرای نور توی آیت اله کاشانی تا شما برای اولین بار به تماشای تئاتر کودک بشینی و از اونجا که تو بچگیم عاشق نوار خروس زری پیرهن پری بودم و کل نوار رو حفظ بودم بمحض دیدن پوستر نمایش برنامه ریزی کردم و بالاخره پنج شنبه با هم رفتیم .
ساعت 6 بعدازظهر بود و شماهم که اونروز اصلا نخوابیده بودی تو ماشین خوابت برد توی سالن انتظار و حتی وارد سالن شدیم و نشستیم هنوز خواب بودی . حالا همه بچه ها بالا پائین می پریدن و تیدای ما غرق خواب .
دیگه آهنگ اول قصه که پخش شد انقدر تو گوشت خوندم تیدا تئاتر شروع شد تیدا خروس زری الان میاد که هوشیار شدی و سیخ نشستی ببینی چه خبره .
تجربه اولین تئاترت برام مهم بود چون میخوام از این ببعد زیاد ببرمت تئاتر . یادمه تابستون یه تئاتر کمدی رفتیم که به لطف عدم همکاری شما تمام مدت سرپا انتهای سالن ایستاده بودم و یک سوم آخر تئاتر هم بیرون تو سالن انتظار راه میرفتم چون گریه شما دیگران را اذیت میکرد.
گفتم ببینم اینبار میشینی یا نه . باورم نمیشد تمام مدت نمایش یک کلمه هم حرف نزدی فقط نگاه کردی .
نمیدونی چه کیفی کردم از این همه همراهی . بچه های بزرگتر وسط نمایش حرف میزدن و به روباهه میگفتن به خروس زری چیکار داری برو برو چرا میخوای بخوریش اونم میگفت آخه گرسنمه .
تیدا در خواب عمیق
طرقه و گربه و خروس زری که عروسک گردان داشت
روباهه در لباس مبدل
کلا تجربه خوبی بود و به هردومون خوش گذشت. آخرشم بردمت روی سن تا با خروسه عکس یادگاری بگیری .
چشم تو چشم با خروس زری
نمیدونم یک کمی ترسیده بودی یا چیز دیگه کلا میله پشت خروسه رو ول نمیکردی
بعد از اونم رفتیم شهر کتاب کنار فرهنگسرا و شما آزدانه برای خودت کتاب انتخاب کردی و قلک و مداد شمعی و ماژیک جادویی و سی دی و خلاصه دستات انقدر پر شده بود که از کنار دستت میریخت کلی خنده دار بودی عزیزم .
اولین سی دی کارتون
تا حالا نمیگذاشتم زیاد تلویزیون ببینی و بخصوص پای کارتون بشینی و بالاخره اون روز اولین سی دی ها رو خریدم برات .
ماجرای سی دی ها هم اینطوری بود که سه تا سی دی خریدیم آموزش زبان کارتونی و سیندرلا و پرنسس سوفیا که شما دوتای اولیو اصلا نگاه نکردی اما عاشق پرنسس سوفیا و ماجراهاش شدی . کاش زودتر از این برات گرفته بودمش چون مطمئنم خیلی بیشتر با تم تولد دو سالگیت میتونستی ارتباط برقرار کنی .
یادت باشه سوفیا اولین کارتون مورد علاقت هست که از صبح تا شب میگی پرنسس بذار . خودتم راه میری میگی من پرنسسم . تا برات میذاریم ( که البته خیلی زود یاد گرفتی و خودت سی دی میذاری در میاری پلی میکنی و ... ) میگی سوفیا یییییییدددونه باشه
قلک هم چند وقتی بود می خواستم برات بخرم که از قلک گربه ای که خودت انتخاب کردی خوشم اومد و شما هم کار هر روزت شده پول یا سکه بگیری بندازی توش . اقتصادی مثل خودم