تیداتیدا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

برای دخترم تیدا

اولین تئاتر کودک( خروس زری پیرهن پری )

1393/10/25 12:18
نویسنده : مامان
2,149 بازدید
اشتراک گذاری

نوگلم زمستونه و هوا کم و بیش سرده هرچند امسال برف نداشتیم تو تهران ولی ارتفاعات برف خوبی اومده و جون میده واسه اسکی .  ولی ازاونجایی که حاضر نیستم حتی یک شب دخترمو تنها بذارم و دنبال تفریح برم  اصرار زیاد بابا هم نتونست حریفم بشه و ناچار تنها میره اسکی ( البته عمو باهاشه ) . آخه پنج شنبه شب هتل دیزین میخوابن تا جمعه صبح هم راحت اسکی کنن . منم که جدایی از تو محاله محاله .

 

اینه که آخر هفته منو شما باهم میریم تفریح ( منظورم تفریحات شماست تفریحات کودکانه )

 

پنج شنبه 93/10/25 رفتیم فرهنگسرای نور توی آیت اله کاشانی تا شما برای اولین بار به تماشای تئاتر کودک بشینی و از اونجا که تو بچگیم عاشق نوار خروس زری پیرهن پری بودم و کل نوار رو حفظ بودم بمحض دیدن پوستر نمایش برنامه ریزی کردم و بالاخره پنج شنبه با هم رفتیم .

ساعت 6 بعدازظهر بود و شماهم که اونروز اصلا نخوابیده بودی تو ماشین خوابت برد توی سالن انتظار و حتی وارد سالن شدیم و نشستیم هنوز خواب بودی خواب آلود. حالا همه بچه ها بالا پائین می پریدن و تیدای ما غرق خواب .

 

دیگه آهنگ اول قصه که پخش شد انقدر تو گوشت خوندم تیدا تئاتر شروع شد تیدا خروس زری الان میاد که هوشیار شدی و سیخ نشستی ببینی چه خبره .

 

تجربه اولین تئاترت برام مهم بود چون میخوام از این ببعد زیاد ببرمت تئاتر . یادمه تابستون یه تئاتر کمدی رفتیم که به لطف عدم همکاری شما تمام مدت سرپا انتهای سالن ایستاده بودم و یک سوم آخر تئاتر هم بیرون تو سالن انتظار راه میرفتم چون گریه شما دیگران را اذیت میکرد.شاکی

 

گفتم ببینم اینبار میشینی یا نه . باورم نمیشد تمام مدت نمایش یک کلمه هم حرف نزدی فقط نگاه کردی .تعجب

 

نمیدونی چه کیفی کردم از این همه همراهی . بچه های بزرگتر وسط نمایش حرف میزدن و به روباهه میگفتن به خروس زری چیکار داری برو برو چرا میخوای بخوریش اونم میگفت آخه گرسنمه .خندونک

 

تیدا در خواب عمیق خواب

 

 

 

 

طرقه و گربه و خروس زری که عروسک گردان داشت

 

 

روباهه در لباس مبدل

 

 

کلا تجربه خوبی بود و به هردومون خوش گذشتراضی. آخرشم بردمت روی سن تا با خروسه عکس یادگاری بگیری .

 

 

چشم تو چشم با خروس زری

 

 

 

 

نمیدونم یک کمی ترسیده بودی یا چیز دیگه کلا میله پشت خروسه رو ول نمیکردی چشمک

 

 

بعد از اونم رفتیم شهر کتاب کنار فرهنگسرا و شما آزدانه برای خودت کتاب انتخاب کردی و قلک و مداد شمعی و ماژیک جادویی و سی دی و خلاصه دستات انقدر پر شده بود که از کنار دستت میریخت کلی خنده دار بودی عزیزم .بوس

 

 

 

اولین سی دی کارتون

 

تا حالا نمیگذاشتم زیاد تلویزیون ببینی و بخصوص پای کارتون بشینی و بالاخره اون روز اولین سی دی ها رو خریدم برات .

ماجرای سی دی ها هم اینطوری بود که سه تا سی دی خریدیم آموزش زبان کارتونی و سیندرلا و پرنسس سوفیا که شما دوتای اولیو اصلا نگاه نکردی اما عاشق پرنسس سوفیا و ماجراهاش شدی . کاش زودتر از این برات گرفته بودمش چون مطمئنم خیلی بیشتر با تم تولد دو سالگیت میتونستی ارتباط برقرار کنی .

 

یادت باشه سوفیا اولین کارتون مورد علاقت هست که از صبح تا شب میگی پرنسس بذار . خودتم راه میری میگی من پرنسسم . تا برات میذاریم ( که البته خیلی زود یاد گرفتی و خودت سی دی میذاری در میاری پلی میکنی و ... ) میگی سوفیا یییییییدددونه باشه

 

قلک هم چند وقتی بود می خواستم برات بخرم که از قلک گربه ای که خودت انتخاب کردی خوشم اومد و شما هم کار هر روزت شده پول یا سکه بگیری بندازی توش . اقتصادی مثل خودم تشویق

 

پسندها (3)

نظرات (1)

سما مامان مرسانا و ارشيا
13 بهمن 93 14:22
سلام عزيززززز دلم خوبيد؟ مامانى شما خوبيد؟ وااااااى الهى خاله فدات شه چه ناز خوابيده جيگر خاله اميدوارم بهتون خوش گذشته باشه گلللللللللللللللم بوووووووووووووووووووووووووووووووووووس واسه تيدا خانوم گل
مامان
پاسخ
مرسیییی سما جون شما همیشه لطف میکنین و با نظر قشنگتون خوشحالمون میکنین جای دوستای گلم خالی بود همیشه شاد باشی گلم