یازده ماهگی گل نازم

هورا کوچولوی ملوس دیگه چیزی نمونده تا یکسالگیتو جشن بگیریم .نزدیکه یکساله تو قلبم نشستی .حالا گل ناز ملوسم باشیطونیاش همه رو انگشت به دهان میگذاره . فقط علاقه ای به راه رفتن نداری . درست مثل موقعی که سینه خیز میرفتی اینقدر سرعتت بالا رفته بود که دوست نداشتی چهار دست وپا رفتنو تمرین کنی فقط میخواستی تندتند بخزی روی زمین . حالا هم چنان با سرعت چهار دست وپا میری که آروم آروم گام برداشتن اونم با کمک دیگران جلوی سرعتتو میگیره . شما هم که عاشق استقلال .

هرموقع میذاریمت رو پاهات که راه بری خودتو شل میکنی و آویزون که یعنی ولم کنید خودم هر جوری دوست دارم  راه برم .

از درودیوار بالا میری . به طورغیر قابل انتظاری سریع از روی مبلها بالا میریو در یک چشم بهم زدن میبینیم رو بار آشپزخونه نشستی . یه اشکال کوچولوتم اینه که وقتی بالا رفتی دیگه نگاه به لبه ها نمیکنی و تقریبا رو هوا میشینی .خدا روشکر تا حالا همیشه یکی پیشت بوده که از پشت بگیرتت .تورو خدا مواظب باش دخمل

غذا هم که با انگشت برمیداری و سعی میکنی تو دهان بذاری البته چون کف دستتو میبری به سمت دهان معمولا همش میریزه .

هرچی مامان به شما میگه تکرار میکنی مثلا کرم =دد  .دست مامان خوراکی میبینی از جمله چای فوری میگی به .تقریبا به بیشتر چیزا میگی آپو از این مسئله عموت شاکیه چون هربار میبینیش میگی آآآآآپووووو

 اگه خدای نکرده به جایی بخوری ودردت بگیره بجای گریه کردن میزنیشو میگی اه اه